مطالبهگری جنبش زنان ایران فرایندی است تمامنشدنی
نویسنده : ناهید مطیع
۲۵ دی ۱۳۹۶در میان اعتراضات سراسری به عملکرد حکومت ایران، جنبش زنان در ایران بیانهای* صادر کرد که بررسی آن حائز اهمیت است. به نظر میرسد چند نکته در این بیانیه آن را برجسته میکند و بیانگر آن است که این کنشگران هم مجهز به دانش روز فمینیستی و هم آگاه از واقعیتهای موجود در جامعه ایران هستند.
در واقع کوشندگان فمینیستی، امروزه نه تنها در جریانسازی خود به دنبال حذف دیگری و ثبت قدرت خود نیستند بلکه از دستهبندیهای رایج در این مکتب -همچون لیبرال، رادیکال، سوسیالیست و ...- فراتر رفته و با روشهای خلاقانه و سازنده نظام نابرابر را به چالش میکشند. این نوع کنشگری در قالبی معین و مشخص باقی نمانده و در هر دوره تاریخی بنابر شرایط اجتماعی بر محورهای خاصی استوار میشود. بعلاوه دانش فمنیستی امروزی نهتنها بر نقد شرایط حاکم استوار است بلکه خود نیز بسیار نقدپذیر است. این دانش توانمندی خود را مدیون نگرش و کنشی فراگیر میداند که قرار است نه فقط از زنان بلکه از همه گروههایی که مورد تبعیض قرار گرفتهاند، دفاع کند.
بنابراین در وهله اول، محور بحث در این بیانیه اتکا و اعتبار به همه گروههای درگیر است. زنان البته بخشی از این گروهای معترضاند اما در اینجا پرداختن صرف به مسائل زنان و یا پرسش به این سوال که چرا زنان در این اعتراضات حضور پرشماری ندارند یا دارند، اصل موضوع نیست. آنچه مهم است نه فقط زنان بلکه «کارگران به جان آمده از حقوقهای معوقه، معلمان، مالباختگان موسسات مالی، کولبرانی که آماج گلوله قرار گرفتند و …هستند که البته زنان هم بخشی از این گروهها هستند. گروههایی که بارها و بارها اعتراض کرده ولی صدایشان شنیده نشده است.
نکته قابل تامل بعدی در این بیانیه تاکید بر پرهیز از خشونت و غلبه جریان مسالمتآمیز بر اعتراضات سراسری است: «کارنامه جنبشهای اجتماعی در سه دهه گذشته مملو است از فعالیتهای مسالمتآمیز که پاسخی سخت و خشن گرفته است.»
این اشاره تاریخی به جریان مسالمتجوی اعتراضات همه جنبشها و پاسخ خشونتآمیز حکومتی به آن از طرفی و خشونتآمیز جلوه دادن این تجمعات و اعتراضات از طرف دیگر نشان میدهد که جنبش زنان هم بر جریانی مسالمتجو استوار است و هم به جریانهای خشونتطلب حکومتی هشدار میدهد. به عبارتی شاید بتوان گفت که این کنشگران به دوگانه مطرحشده در این اعتراضات با طرح موضوع سوریهای شدن یا نشدن به طرز آگاهانهای پاسخ میدهند: «اجازه نمیدهیم بر تاریخ فعالیتهای عاری از خشونت مردم خاک پاشیده شود.» به یک معنا سوریهای شدن یا نشدن به واکنش حکومتی بستگی دارد که پاسخش به این اعتراضات مسالمتآمیز، خشونت و سرکوب بوده است.
نکته بعدی برجسته کردن موقعیت گروههای مختلف زنان در ایران از شاغل و تحصیلکرده و سرپرست خانوار است که سیری نزولی و فرودستانه را طی میکند. استناد به آمار برای این سیر نزولی که به بیکار شدن زنان شاغل و بسته بودن درهای اشتغال به روی زنان تحصیلکرده و افزایش گسترده زنان سرپرست خانوار اشاره دارد همگی بیانگر فقیر شدن زنان و آسیبپذیری آنهاست.
موضوع دیگر در این بیانیه توجه به مطالبهگری آن است. این مطالبهگری مقطعی است و باز هم همه گروهها را در برمیگیرد: «در این مقطع مشخص خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی حق تشکل و اجتماعات، و در ارتباط با زنان متوقف کردن سیاستهایی که به خانهنشین کردن زنان منجر میشود؛ برابری جنسیتی در حوزه کار و اشتغال؛ اجرای سیاستهای حمایتی از زنان سرپرست خانوار؛ تغییر ساختارها و قوانین تبعیضآمیزی که به مثابه ابزار سرکوب اجتماعی و اقتصادی زنان هستیم.»
به عبارت دیگر جنبش زنان به خوبی آگاه هست که مطالبهگری فرایندی است تمامناشدنی که میتواند در هر مقطع روی خواستهای معینی تمرکز کند.
*نگاه کنید به اصل بیانیه در لینک زیر:
اجازه نمیدهیم بر تاریخ فعالیتهای عاری از خشونت مردم خاک پاشیده شود